چند روزي است كه در محافل سياسي و رسانه اي خبر ورود دو مازندرانی دیگر به دولت نهم مطرح شده و در اين بين برخي از رسانه ها و افراد مانند گذشته و با ذوق و شوق وصف ناپذيري سخن از تحول شگرف در مازندران در آينده نزديك به میان مي آورند .
با این مقدمه و در اين مجال ذكر چند نكته را ياد آور مي شوم .
1- طرح اينگونه مباحث مختص به امروز نيست و در سالهاي گذشته نيز همزمان با انتخاب یا انتصاب یک هم استانی ها در دولت و حاكميت نيز اينگونه تحركات وجود داشته و چون اين مباحث بر پايه اي مستدل پايه گذاري نشده بود لذا بعد از مدتی موضوع از ذهن ها خارج می شد . البته برخی از دلايل شور و شعف این محافل ، وجود نيروي انساني نخبه بلا استفاده مازندرانی و تزريق قسمتي از اين ظرفيت به بدنه حاكميت مي باشد.
2- ایجاد کنندگان امیدهای بدون استدلال در دل هم استانی هایمان بايد به اين سوال پاسخ دهند كه مازندراني های حاضر در درون دولت و حاکمیت چه حقوقي را ستانده اند که امروز این گونه هیاهو به راه انداخته اند ؟
3- در انتخابات ریاست جمهوری نهم دو مازندرانی وارد صحنه انتخابات شدند که آقای توکلی انصراف داد و آقای لاریجانی کار را تا پایان ادامه داد . نگاهی به آمار رای دهندگان در مازندران به آقای لاریجانی و همراهی ایشان توسط هم استانی ها نشان می دهد مازندرانيها چه مقدار علاقمند به اضافه شدن یک هم استانی در حاکمیت بودند!
4- در هنگام معرفي وزراي اقتصاد و كشور نيز مثل همیشه تبعيض بين دو وزير قابل تامل است برخي از رسانه ها و اشخاص سياسي و احزاب فعال در مازندران تا حد ممكن موضوع انتخاب آقاي كردان را در بوق كردند اما دريغ از يك جمله و صدا و بيانيه در دفاع از وزير تنكابني اقتصاد ؛ چرا ؟
5- در اينكه مازندران تا به امروز هنوز از برخي از ابتدايي ترين امكانات اوليه بي بهره است شكي نيست حال سوال اینجاست که مسئولين ارشد مازندران چه مقدار توانسته اند از حقوق مردم اين استان دفاع و آن را مطالبه كنند ؟
6- عقب ماندگی و عدم توسعه یافتگی مازندران منوط به چند عامل است یکی از عوامل اساسی آن را به اختصار مطرح می نمایم :
عدم تعیین اولویت ها در بین مسئولین استان : بین مسئولین استان مازندران آنچنان که بایسته و شایسته است یکپارچگی و وحدت رویه در پیگیری مسائل استان وجود ندارد و تک روی ها بیش از کار گروهی است به طور مثال یک یا چند نفر بدنبال تیم فوتبال راه آهن هستند و چند نفر دیگر بدنبال آزاد راه تهران - شمال و ... که این کار باعث اتلاف انرژی می شود .
امروز در مثالهای توسعه یافتگی استانها نام اصفهان ، كرمان و سمنان به میان می آید که یکی از رموز موفقیت این عزیزان طبعا تعیین اولویت های استان مورد نظرشان است . در صورت یکپارچه بودن مسئولین و تعیین اولویتها می توان از توان ملی شخصیتهایی که در تصمیم گیریهای کلان نقش دارند استفاده نمود .
سوال اینجاست که با این پراکندگی آيا اين نگاه در شخصيتهاي مازندراني كه در تصميم گيريهاي كلان نقش دارند وجود دارد ؟
هم استاني بودن مزايايي دارد كه يكي از آن مزايای درک راحت تر مشكلات اين منطقه و شناخت از ظرفيتها و پتانسيل استان است اما بايد اذعان كرد كه آنها ديگر نگاهشان محلي و منطقه اي نيست و نبايد باشد . از طرفی آنها از روز اول متهم به نگاه بومی بوده اند . مخالفین، آقای کردان را به جذب بیش از حد مازندرانی ها متهم می کردند هر چند که در دفاع از ایشان مشخص شد كه نيروي جذب شده مازندرانی در زمان تصدي آقاي كردان در معاونت اداري و مالي سازمان صدا و سيما در رتبه يازدهم قرار داشت .
از طرف دیگر آقای توکلی هنوز به رای و انتخاب آقای کردان نقد دارد و ...
تنها با یکپارچه شدن مدیران و صاحبنظران می توان از پتانسیل های خارج از استان هم استفاده نمود در غیر اینصورت هیاهو و تحرکات تنها هدر دادن انرژی است
امیدواریم مسئولان استان با تعامل مشکلات و موانع پیش روی مردم مازندران را کمتر از گذشته نمایند و ما شاهد توسعه یافتگی هر چه سریعتر استانمان باشیم .
رضا تیموری